کوچه


 

شاعراز کوچه ی مهتاب گذشت 

لیک شعری نسرود،  

نه که معشوقه نداشت

 نه که سرگشته نبود 

 

سالها بود دگر کوچه ی مهتاب ، خیابان شده بود.

نظرات 5 + ارسال نظر
شب برفی چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:06 ب.ظ http://shabebarfi.blogsky.com


رفت در ظلمت غم ان شب و شب های دگر هم ...

نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم ...

عجب .. پس به همین ها ختم نشد .... آخرش .. کوچه ی مهتاب خیابان شد ...

دلم گرفت !
شاید چنین روزی هم برسد ...


ممنون که اومدی .. دوست جون !

daya چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.ouch1986.blogfa.com

قشنگ بود
دوس داشتم
ممنون الناز جان

smile to me پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ق.ظ http://xyz.blogsky.com

سلام

راستشو بخواینفهمیدم الانباید ناراحت بشم یا بخندم.

هم طنز بود هم ناراحت!!!

یه پی نوشت آخرش میزاشتی بد نبود.

سمبرا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:39 ب.ظ http://youyou.loxblog.com

عزیزم قشنگ بود لینکت کردم لینکم کن

پیام سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ق.ظ http://smile2me.blogsky.com

خیلی قشنگ بود
اینم تقدیم به شما

تا تو رفتی همه گفتند
که از دل برود هر آنکه از دیده برفت...
و در آن لحظه به ناباوری و غصه ی من خندیدند
و تو ای کاش میدانستی که در این تنگ بلور شفاف
ماهی سرخ تو زندست هنوز
و در این کلبه ی سرد
یادگار تو بجاست
و تو ای کاش که می آمدی و میدیدی
که از دل نرود هر آنکه از دیده برفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد