کجایی؟

سهم من از خنده های تو ، بید های مجنون خشک باغچه حیاطمان است.

نشسته ام تا دوباره سبز شوند

زهی خیال باطل چشمان سرخم گرداگرد شهر را می نگرد به دنبال تو...

تو نیستی ودیگر برایم بهار هم بهار نیست.

روزی آوای مرا تمام چلچله ها خواهند شنید ، تمام گلها خواهند بویید

و

تمام اشک ها خواهند بوسید.

روزی که از تو بخوانم.

دلخوشم به همین ها، 

من شب ها خواب باران می بینم، و تو را زیر این نم نم باران ...

نظرات 4 + ارسال نظر
Smile To Me چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.xyz.blogsky.com

سلام

تو هم عاشق شدیا!!!

دمت گرم...نگو نه که باو نمی کنم. متنت خیلی تابلو عاشقونست.

سلام

!!!

پیام پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ http://smile2me.blogsky.com

برخیز با من
هیچ کس بیشتر از من
نمی خواهد سر به بالشی بگذارد
که پلک های تو در آن
درهای دنیا را به روی من می بندند.

آنجا من نیز می خواهم
خونم را
در حلاوت تو
به دست خواب بسپارم.
اما برخیز،
برخیز،
برخیز با من
و بگذار با هم برویم

برویم،
و تو ستاره من،
در کنار من،
سر بر آورده از گٍل و خاک من،
تو بهار پنهان را خواهی یافت
و در میان آتش
در کنار من،
با چشمان وحشی خود،
پرچم من را بر خواهی افروخت

ممنون به خاطر شعر زیبات*

ماه پیشونی شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://www.mahpishoonii.blogfa.com

سلام ممنون که پیشم اومدی
متنت قشنگ بود ولی غمگین بود
خودم الان حال خوبی نداشتم اینم خوندم.........

سلام

شرمندم!!!

daya سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.ouch1986.blogfa.com

سلام علیکم
میگما عکس وبت خیلی خوشگله
خوشم اومد

سلام

ممنون از لطفت .
چشمات خوشگل می بینه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد